بـــــــــــ  کوچه  ـــــــاغ
بـــــــــــ  کوچه  ـــــــاغ

بـــــــــــ کوچه ـــــــاغ

مفاهیم غلط تربیتی

مفاهیم غلطی که در تربیت باید اصلاح شود 

مفهوم اول :

  «اول باید درخواست بچه کوچکتر را اجابت کرد »

این مفهوم همیشه صحیح نیست زیرا :

کودکان باید «حق تقدم » را از همان کوچکی بیاموزند.

مثال :

شبی امام حسن علیه السلام  آب خواست و بلافاصله امام حسین علیه السلام 

هم طلب آب کرد . پیامبر اول آب را به امام حسن (ع) داد .

حضرت فاطمه سلام الله علیها پرسید :

« آیا حسن را بیشتر دوست دارید ؟  »

رسول اعظم فرمودند :

« هر دو نزد من یکسانند ولی نوبت با حسن بود.اول او آب خواست .»

*بحارالانوار .ج۴۳.ص ۲۷۰


نظرات 6 + ارسال نظر
دلسوختگان دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 20:54 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ، دلگیر نباش . . .
تو با تمام مهربانی هایت زیباترین معصوم دنیایی . . .
من خدایی را می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان می بارد . . .
اما یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !!!
چرا می پنداری باید بهتر از خدا تو را قدردانی کنند ؟!
پس نرنج از ناسپاسیشان و برای شادیشان بکوش . . .
با مهربانی روحت به آرامش می رسد . . .
تو با مهرت بال و پر می گیری . . .
خوبی دلیل جاودانگی توست . . .

دلسوختگان یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 14:02 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

باغ بارانی

کسی ما را نمی پرسد ...
کسی ما را نمی جوید ...
کسی تنهایی ما را نمی گرید ...
دلم در حسرت یک دست .. دلم در حسرت یک دوست ...
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است ...
و اما با توام ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را .. می برد تا انتهای باغ بارانی ...
کدامین آشنا آیا .. به جشن چلچراغ عشق .. مهمان می کند ما را ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
تو که حتی شبی را هم .. به خواب من نمی آیی ...
تو حتی روزهای تلخ نامردی .. با نگاهت التیام دستهایم را دریغ از ما نمی کردی ...
من امشب .. با تمام خاطراتم با تو خواهم گفت ...
من امشب .. با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت ...
من امشب .. دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد ...
همان دریا که می گفتی .. بغض شکوه هایم از گلوی موج خیزش زخم بر می داشت ...
همان دریا که می گفتی .. تو را در من تجلی می کند ای دوست ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی .....

دلسوختگان پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 16:34 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...

همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم

"فروغ فرخزاد"

دلسوختگان شنبه 16 آبان 1394 ساعت 10:12 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

نه تو می مانی
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذ شت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز ...

"کیوان شاهبداغی"

دلسوختگان سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 19:13 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

بغض سنگین مرا دیوار می فهمد فقط

جنگجویی خسته از پیکار می فهمد فقط

زندگی بعد از تو را آن بی گناهی که تنش

نیمه جان ماندست روی دار میفهمد فقط

سعی کردم بهترین باشم… نشد، درد مرا

غنچه ای پژمرده در گلزار می فهمد فقط

غیر لیلا رنج مجنون را نمی فهمد کسی

آنچه آمد بر سرم را یار می فهمد فقط

ای گلم هرکس که محوت شد مرا تحقیر کرد

حس عاشق بودنم را خار می فهمد فقط

حرف دکترها قبول آرام میگیرم ولی

حرف یک بیمار را بیمار میفهمد فقط

تشنه ی یک لحظه دیدار تو ام…حال مرا

روزه داری لحظه ی افطار می فهمد فقط ......

دلسوختگان دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 20:49 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

متن آموزنده ی هست . . .

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.